صداقت در گفتار ،شجاعت در رفتار،اندیشه در علم

حمیدگمشادزهی فوق لیسانس حقوق جزا و جرمشناسی -استاد دانشگاه ،کارشناس حقوقی و قضایی آموزش و پرورش

صداقت در گفتار ،شجاعت در رفتار،اندیشه در علم

حمیدگمشادزهی فوق لیسانس حقوق جزا و جرمشناسی -استاد دانشگاه ،کارشناس حقوقی و قضایی آموزش و پرورش


دامن زدن به موضوع قوم گرایی تا جایی خطرناک است که پیامبر بزرگ اسلام می فرمایند : «هرکسی که در دلش به اندازه دانه ای خردل ازعصبیت (تعصب قبیله ای) باشد خداوند او را در روز قیامت همراه اعراب زمان جاهلیت محشور میکند. (وسایل الشیعه، ج ۱۵ باب ۵۷)

از رسالت محمد بن عبدالله (ص) به عنوان آخرین پیام آورو نزول قرآن کریم و ظهور اسلام به عنوان کاملترین دین در عربستان مالامال ازنژاد پرستی، حدود ۱۴۰۰ سال میگذرد. خداوند در قرآن می‌فرماید: ((ای مردم ، ما شما را از زن و مرد بیافریدیم و شما را جماعتها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا،پرهیزگارترین شماست. خدا دانا و کاردان است)). ( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ). پیامبر اکرم(ص)در فتح مکه فرمود: «…ای گروه قریش! خدا نخوت [و غرور] جاهلیت و بزرگی کردن [یعنی افتخار] به پدران را از شما دور کرد؛ [هیچ کسی بر دیگری برتری ندارد، زیرا همه] مردم از نسل آدم اند و آدم را از خاک آفریده است…». و در حَجّه الوداع فرمود: «…مؤمنین همه با هم برادرند، خون شان برابر است و پایین‌ترین افراد جامعه، حق مشارکت در قراردادهای اجتماعی را دارا می‌باشند». اسلام دین روشنایی برای همه بشریت است. دوری ازخرافه ها و رسیدن به صراط مستقیم وحقیقت ناب. ایجاد و بسط عدالت و برادری و چنگ زدن به ریسمانهای الهی. کلمات ساده و پرمعنایی که پیامبران الهی همواره برای انسانها به ارمغان آورده اند، و پس از آن در روش و منش اهل بیت(ع)، علما، بزرگان دینی و سیاسی در طول تاریخ قرار گرفته و تا ظهور آن موعود عدالت گستر تداوم خواهد یافت. عقل سلیم نیز با نگاه به شریعت، هم‌نوا و تأییدکننده‌ی آن است. زیرا با توجه به وجوه مشترکی که میان افراد و جوامع گوناگون است. (آفرینش از یک گوهر، سرشت پاک و مشترک، نوع‌دوستی، عواطف یکسان، احساسات مشترک، داشتن حق آزادی و حق زندگی و…) هیچ دلیلی قانع‌‌کننده‌ای پیش عقل وجود ندارد که کسی را بدون علت،بردیگری برتری دهد. از همین جهت، خردمندان و اندیشمندان جهان، با توجه به شرایط و نیازمندی‌ های عصر خویش، برای ریشه ‌کن کردن برتری‌های بی‌ پایه و نابرابری‌های برخاسته از جهل، گام‌های ارزشمندی برداشته اند. آنچه مسلم است، این است که باید با درایت و آینده نگری متوجه شد،جهان در قرن ۲۱ وارد فاز تازه ای از تعاملات عمیق واجتماعی بین جوامع گردیده است، وهیچ جامعه ای نمی تواند با بی توجهی به این امر، درعصر ارتباطات خود را به فراموشی زده و به جریان این تحولات و تعاملات بی اعتنا بوده وخود را به انزوا بکشاند. جهانی شدن یک فرآیند واقعی، و به معنای تعامل و نزدیکی بیشتر ملتها و فرهنگها است، که از دل این نزدیکی، تبعات و نتایج بسیاری متوجه تک تک افراد جامعه خواهد شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۵
حمید گمشادزهی

دین مبین اسلام حلقه مستحکم وحدت و انسجام بین اقوام و مذاهب ساکن در ایران اسلامی است. وحدت و انسجام اقوام و مذاهب مختلف ملت ایران، دستاوردهای بزرگی به دنبال داشته است انقلاب اسلامی ایران سبب شده تا اقوام و مذاهب مختلف با گویش ها، نژادها و آداب و رسوم گوناگون با وحدت و انسجام درکنار یکدیگر زندگی کنند. بدخواهان نظام همواره سعی داشته اند با پیش کشیدن مسایلی چون تبعیض بین اقوام و مذاهب با ایجاد تفرقه و اختلاف به نظام ضربه وارد سازند . در پاسخ به همه این بدخواهان که مغرضانه با نظام و انقلاب ما سردشمنی دارند باید اعلام کرد که نگاه نظام ایران اسلامی به همه اقوام و مذاهب کاملا عادلانه بوده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۰
حمید گمشادزهی
جوانان سیستان و بلوچستان به جای سلاح تفنگ و سرنیزه به سلاح قلم، علم و دانش مسلح شوند و از حالت سنتی به مدرنیته تبدیل شوند.  در قرن ۲۱ در حالی به سر می بریم که دنیا پیشرفت ها و دگرگونی های زیادی کرده است. جوامع سنتی در اغلب نقاط جهان به سوی مدرنیته حرکت کرده اند ولی در گوشه ای از جهان هنوز مردم بر سنت گرایی استوارند. جنگهای قبیله ای و طایفه ای در این مناطق نشان از عدم گرایش طوایف و قبایل به سوی مدرنیته و پیشرفت است. هنوز سردار و سردار گرایی حرف اول را در منطقه می زند. چیزی که به وفور در مناطق موصوف یافت می شود اسلحه گرم هست که در دست هر جوانی پیدا می شود. هر زمان اسلحه قلم که بهترین سلاح است جایش را به اسلحه گرم داد در آن منطقه پیشرفت حاصل نمی شود و نزاع های طایفه ای تشدید می شود و بعضاً در برخی از نزاع های طایفه ای به قرآن و سنت پیامبر سوگند خورده می شود اما بعد از صلح و سازش بصورت ریش سفیدی، طوایف همدیگر را به قتل رسانده اند. جوان امروز سیستان و بلوچستان به جای اینکه اسلحه اش علم و دانش باشد تفنگ و سرنیزه است که به آن افتخار می کند و با ان عکس سلفی می گیرد و در جامعه سنتی سیستان و بلوچستان تنها چیزی که ارزش ندارد جان انسان است که راحت گرفته می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۵
حمید گمشادزهی


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره وجوب کسب علم و دانش احادیث زیادی فرموده اند. در یکی از این احادیث می فرمایند: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم؛ جستجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است.» این حدیث هیچ استثنائی ندارد، حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنائی ندارد، چون مسلم یعنی مسلمان؛ خواه مرد باشد و خواه زن. به علاوه اینکه در بعضی از نقلهای کتب تشیع که در بحارالانوار نقل می کند، کلمه "و مسلمه" هم تصریح و اضافه شده است. این حدیث می فرماید: " فریضه علم یک فریضه عمومی است، اختصاص به طبقه ای یا صنفی یا جنسی ندارد. ممکن است یک چیز مثلا بر جوانان فرض باشد نه بر پیران، بر حاکم فرض باشد و نه بر رعیت، یا بر رعیت فرض باشد نه بر حاکم، وظیفه مرد باشد نه وظیفه زن؛ مانند جهاد و نماز جمعه که فقط بر مردان فرض است، بر زنان فرض نیست، اما این فریضه که نامش فریضه علم است بر هر مسلمانی فرض است و هیچگونه اختصاصی ندارد. " حدیث دیگر اینکه: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد؛ در همه عمر، از گهواره تا گور، در جستجو و طلب علم باشید.» یعنی علم فصل و زمان معین ندارد، در هر زمانی باید از این فرصت استفاده کرد. فردوسی اشاره به همین حدیث می کند و می گوید: به گفتار پیغمبر راستگوی *** زگهواره تا گور دانش بجوی همان طوری که حدیث اول از لحاظ افراد و از لحاظ جنس و صنف و طبقه، اختصاص و محدودیت را برداشت و این فریضه را از آن نظر تعمیم داد، این حدیث از لحاظ وقت و زمان توسعه و تعمیم می دهد. ممکن است فریضه و تکلیفی از لحاظ زمان محدودیت داشته باشد و نشود در هر زمانی به او پرداخت. مثلا روزه وقت و زمانش معین است و آن ماه رمضان است، و حتی نماز از لحاظ ساعت شبانه روز وقت معینی دارد و فقط در ساعات معین باید انجام گیرد. حج واجب است اما در همه وقت نمی شود آن را بجا آورد، موسم معین دارد و آن ماه ذی الحجه است. ولی فریضه علم محدود به هیچ وقت، هیچ زمان و هیچ سن و سال نیست و اگر وقت روزه، ماه رمضان و وقت حج، ماه ذی الحجه و وقت نماز ظهر مثلا از ظهر تا نزدیک غروب است، وقت تحصیل علم از گهواره تا گور است. حدیث سوم این که پیامبر فرمود: «اطلبوا العلم و لو بالصین (بحار الانوار، ج 1 ص 180)؛ یعنی علم را جستجو و تحصیل کنید و به دست آوردید ولو در چین.» یعنی ولو اینکه تحصیل علم، مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید. ظاهرا علت اینکه نام چین برده شده اینست که در آنروز از چین به عنوان دورترین نقاط جهان که مردم آنروز می توانستند به آنجاها بروند نام برده می شده، و یا علت اینست که در آنزمان چین به عنوان یک مهد علمی و صنعتی معروف بوده است. این حدیث می گوید تحصیل علم، جا و مکان معین ندارد، همان طوری که وقت و زمان معین هم ندارد. ممکن است یک تکلیف و فریضه از لحاظ جا و مکان محدودیت داشته باشد، نشود آن را در همه جا انجام داد. مثلاً اعمال حج از لحاظ محل و مکان هم مقید و محدود است. مسلمانان حتما باید اعمال حج را در مکه، در همان سرزمینی که توحید و اسلام از آنجا طلوع کرد و به سایر جهانیان رسید، در اطراف خانه ای که به دست حضرت ابراهیم علیه السلام و فرزند پاک نهادش حضرت اسماعیل علیه السلام بنا شد، انجام یابد. مسلمانان نمی توانند با هم توافق کنند و نقطه دیگری را برای اعمال حج انتخاب کنند. پس این تکلیف از این نظر محدودیت دارد، اما در انجام فریضه علم هیچ نقطه معین در نظر گرفته نشده، هر جا که علم هست آنجا جای تحصیل و به دست آوردن است، می خواهد مکه باشد یا مدینه، مصر باشد یا سوریه یا عراق، یا دورترین نقاط جهان، می خواهد در مشرق باشد یا مغرب. ارزش و فضیلت تحصیل علم یک سلسله احادیث داریم در باب فضیلت مهاجرت و مسافرت برای علم به نقاط دوردست. حتی آیه زیر به مهاجرت و مسافرت در طلب علم تفسیر شده است: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله (سوره نساء، آیه 100)؛ و هر کس از خانه خود به سوی خدا و پیامبرش برای هجرت خارج شود و در راه بمیرد، اجرش با خداست.» در یکی از احادیث معتبر ما وارد شده است: «لو علمتم ما فی طلب العلم لطلبتموه و لو بسفک المهج و خوض اللجج (بحار، ج 2 ص 177)؛ اگر می دانستید در نتیجه طلب و تحصیل علم به چه سعادتهائی می رسید، به دنبال آن می رفتید ولو به اینکه خون شما در این راه ریخته شود و یا مستلزم این باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوسها بپیمائید.» در حدیث چهارم که جمله ای از رسول اکرم است، روایت شده است که: «الحکمة ضاله المؤمن یأخذها اینما وجدها» یا به این تعبیر: «کلمة الحکمة ضالة المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها»(بحار الانوار، ج2 ص 99)؛ حکمت گمشده مؤمن است، و هر کس که چیزی گم کرده است، آن را در هر نقطه که پیدا کند معطل نمی شود و برمی دارد. "حکمت" یعنی سخن و مطلب محکم و متقن و منطقی و درست، یعنی دریافت حقیقت. هر قانون و قاعده ای که با حقیقت وفق دهد و ساخته وهم و تخیلات نباشد "حکمت" است. امام علی علیه السلام می فرماید: «الحکمة ضالة المؤمن فاطلبوها و لو عند المشرک تکونوا احق بها و اهله»؛ حکمت گمشده مؤمن است؛ پس او را بجوئید و بیابید، هر چند نزد یک نفر مشرک باشد. شما که مؤمن هستید، به آن علم و حکمت سزاوارترید و شایسته آن می باشید. از همان حضرت نقل شده است: «الحکمة ضالة المؤمن فخذ الحکمة ولو من اهل النفاق» (نهج البلاغه، حکمت 80)؛ حکمت گمشده مؤمن است؛ آن را بگیر ولو از اهل انفاق. باز هم از این تعبیرات زیاد داریم. خلاصه همه اینها اینست که در فرا گرفتن علم، یگانه شرط اینست که آن علم درست و صحیح و مطابق با واقع و حقیقت باشد. شما به آن کسی که علم و حکمت را از او فرا می گیرید کار نداشته باشید. بلی یک وقت هست که آدمی در درست بودن و صحیح بودن مطلب تردید دارد. در اینگونه موارد کسانی که اهل تشخیص نیستند نباید به سخن هر کس گوش کنند، باید دقت کنند که تحت تأثیر و تلقین چه کسی هستند. اگر در این جهت دقت نکنند بسا هست که از آن راه گمراه شوند. ولی یک وقت هست که معلوم است که حرف طرف درست است، مثلا واقعا یک کشف علمی در طب یا در علوم طبیعی یا غیر اینها است و مسلم است که درست است. می فرماید در این صورت بروید یاد بگیرید. در احادیث ما از زبان حضرت عیسی علیه السلام نقل شده که فرمود: «خذوا الحق من اهل الباطل و لا تأخذوا الباطل من اهل الحق، کونوا نقاد الکلام» (بحار الانوار، ج 2 ص 96)؛ حق را بگیرید و بپذیرید ولو از اهل باطل، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید ولو از اهل حق. خودتان صراف سخن و سخن شناس باشید. به هر حال این سلسله احادیث، قید و محدودیت را در باب علم از لحاظ صرف ارتباط، یعنی از لحاظ کسانی که یک نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا می گیرد برداشته است؛ زیرا ممکن است یک وظیفه ای از این نظر محدود باشد. مثلا نماز جماعت را باید به یک نفر اقتدا کرد، اما شرط دارد؛ شرطش این است که مسلمان باشد، مؤمن باشد، عادل باشد. اما در تعلیم و تعلم هیچ یک از این شرطها منظور نشده است.........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۸
حمید گمشادزهی